تهیه کننده: علیرضا رضوی درمیان
اضطراب: اولین عامل اضطراب کمتر باعث اضطراب میشود و بیشتر باعث عصبانیت میشود.
قضاوت آدمها
1- قضاوت دیگران: دکتر استفان کاله نویسنده کتابهای موفقیت که کتاب هفت عادت مردان مؤثر یک قصهای دارد که بسیار تکاندهنده و شنیدنی و پیام دارد. قصه آن این است که یک اتوبوس درون شهری در حرکت است و از ایستگاههای قبلی مسافر سوار داشت. در ایستگاه بعدی یک پدر با 10 بچه قد و نیم قد را سوار کرد. و آنها هم سروصدا و شلوغ میکردند. و باعث حرص خوردن مسافرین شد و یکسره قور قور میکردند. و یکدفعه یک نفر خبر فوت مادر این بچهها را شنید و به اطلاع دیگران رساند. و مسافرین ناراحت تبدیل به انسانهای همدل و غمگین شدند. (اتوبوس- مسافرین- سر و صدا کم نشد- بچهها) نوع قضاوت، یا یکی از دوستان تعریف میکرد که مکبر نماز میخواند و سبحان و الحمدلله میگفت آنهم دراز کشیده و من خیلی ناراحت شدم بعد از اینکه نماز خواندم میخواستم با او دعوا کنم دیدم که او خودش را روی زمین میکشد.
یا کسی که مشروبخوار است در مورد او دو قضاوت انجام میشود:
1ـ برای امر به معروف رفته و کتک خورده و آمده است.
2- دیگری میگوید فلانی مشروب خوار است و اهل شراب خواری است از بس خورده نمیتواند راه برود.
راه حل= احتمال دوستی (حمل بر صحت)
2- برداشت و تحلیل منفی رویدادها: (قضاوت رویدادها) تأخیر برادر دو نوع برداشت دارد.
1) تصادف کرده- کتک خورده- کلانتری- بیمارستان- کجا زنگ بزنم- و کلی آدم ناراحت میشود.
2) شاید یادش رفته- شاید خوابش برده و شاید شاید000 که اینها انسان را آرام میکند.
اول به شیوه آرامش کننده حرکت میکنیم. و برای جا انداختن این کار باید موفقیت را تعریف کنیم.
(برای پیگیری موضوع به شیوه نگران کننده و ناراحت کننده فکر کنیم بعد با نگرانی موضوع را پیگیری کنند)
موفقیت:
- تلاش ذهنی: تلاش قبل از حرکت برای رسیدن به صندلی و در ذهن بخوانی که صندلی را خریدهای و از استفاده میکنی. (تجسم موفقیت)
- تلاش جسمی: (داشتن یک صندلی) کار کنم- زحمت بکشم- قیمت بگیرم- تا بتوانم صندلی را بخرم.
تلاش هنی بسیار مؤثرتر از تلاش جسمیاست. اکثر آنها هم و غم آنها تلاش جسمیاست.
آنتومیرا بیشتر در اتریش آمریکا برای مهارت تیر اندازی سربازان را به دو گروه تقسیم کرد.
گروه 1) روزی دو ساعت تیر اندازی کنید تا تیراندازی شما خوب شود.
گروه 2) هر شب چشمان را ببندید و در ذهنتان تصویر تیراندازی کنید که هر دفعه به هدف میخورد.
بعداً از هر دو گروه آزمون گرفتند- گروه اول 10% و گروه 2 در عمل 25% رشد داشته اند.
سال 1983 در بحث آموزش بسکتبال هم این آزمایش انجام شد.
گروه 1) بازی میکردند و تمرین کردند بعد از یکماه 2% پیشرفت داشتند.
گروه 2) فقط ذهنی تمرین کردند. 5/3% رشد داشته اند.
ایوان لندل: نفر اول هر سال تنیس بود و سالها نفر اول بود و از او راز در هنر موفقیت او را سئوال کردند او گفت من روزی چند دقیقه توی ذهنم با یک حریف قدر بازی میکنم میبرم.
ولی امروز مردم تو ذهنشان بازی میکنند و میبازند و اکثر مردم افکار منفی دارند.
کنکور- تصادف برادر- مغازه دار- خانم خانه دار نکنه من سرطان دارم. معده ام دارد وز وز میکند.
هیلتون سرایدار هتل بود. تمام عمر خود را تانو (84 تا هتل هیلتون)
هیلتون گفت من هتل بازی میکردم. گفت من شبها در اتاق رئیس هتل قرار میگرفتم و در اتاقش میرفتم و لباسهای رئیس حق را میپوشیدم و خود را مجسم میکردم که یکی از هتل داران دنیا هستم. (خلوت سرطان بازی- دادگاه- ورشکستگی)
خطرناکترین مورد تلاش جسمیبا ذهنیت منفی است.
راه حل: برداشت مثبت از هر واقعه و یا تصور امیدوار کننده میباشد.
3- به تأخیر انداخت کارهای غیر اضطراری و مهم
چهار نوع فعالیت در زندگی داریم. هر که میخواهد از وقتش استفاده کند.
1) اضطراری و مهم: اضطرر زمانی (تا آخر ماه- آخر هفته) مثل خبر آتش گرفتن خانه به سخنران
2) غیر اضطراری و مهم: اضطرر زمانی ندارد اما اهمیتش بالا است. مثل درس خواندن. درسهای هر روز را همان روز بخوانیم. با اینکه مهم است اما نمیخواند. مثل گم شدن شناسنامه و صدور المثنی.
3) اضطراری و غیر مهم: این فعالیت در زندگی کمتر بیش میآید. مثلاً شرکت در جلسات اداری: صبح (شرکت کنند) چون جلسه را میفهمیم. برای همین شرکت نمیکنیم.
4) غیر اضطراری و غیر مهم: تماشای تلویزیون
2 جمله مهم درمورد موفقیت:
1) تمام موفقیتهای و پیشرفتهای انسان در گرو انجام کارهای نوع دوم است. (یعنی غیر اضطراری و مهم) و آدمهایی که موفق بوده اند خود مسئله را مهم جلوه داده اند و آن را بزرگ جلوه داده اند. و از کلمات (موجود باید) استفاده کرده اند. (من باید کتاب را تمام کنم).
2) اگر کارهای نوع دوم را به تأخیر بیاندازیم. به مرور زمان (به زودی) تبدیل به کارهای نوع اول یعنی اضطراری و مهم میشود و کارهای نوع اول معمولاً اضطراب زا است.
مثلاً یکدفعه در دانشگاه اعلاام میکنند که فردا 200 صفحه امتحان است و یک روز وقت داده اند و میتواند در خانه جوری صحبت کنم که دیگران و دلشان برای من بسوزد یا برای راننده جوری صحبت کنم که او هم دلش برایم بسوزد. ولی آیا میشود سرخودش هم انسان کلاه بگذارد.
شناسنامه را نمیگیرد. و نمیرود و بعداً در مجلسی اعلام میکنند. که فردا هرکس شناسنامه عکس دارد بیاورد به او یک قطعه زمین و دو ماشین میدهند. آنوقت سریع به فکر میافتد.
ناراحتی درد من مربوط نبودن مسئول صدور شناسنامه است.
و کارخانه تولید اضطراب خودمان هستیم. آدمیهم وجود دارد که روزی 3 ساعت تلویزیون نگاه میکند بطور متوسط در یکسال حدود 1000 ساعت اگر سه سال را حساب کنیم 3000 ساعت این کار را کرده و اگر این 3000 ساعت را استفاده درست میکردیم. حتماً آدم موفقی میشویم.
4- مقایسه: مثل دختری که به فکر زیبایی است و خود را با دیگران خود را مقایسه میکند.
چهار پاسخ به سئوال این دختر.
1) آقایان اگر میخواهید اضطراب نگیرد چیزهایی را مقایسه کنید که خدا به آنها نمره میدهند.
مقایسه در امور پوچ و غیر ارزشمند باعث اضطراب میشود. (قیامت) خداوند میگوید آنهایی که بینی آنها 5 سانت به بالا است جهنمیهستند آنهایی که زیر 3 سانت هستند بهشتی هستند.
یا چرا خانه ما 80 متر است ولی خانة دوستم 800 متر است یا که من 1متر است و رفیقم 2 متر. و خداوند (به حسن خلق- صداقت- نماز اول وقت- پاکی درون- دورغ نگفتن- خدمت به پدر و مادر- مسخره نکردن نمره میدهند).
غصه میخورد که رفیقم کامپیوتر دارد و به اینترنت وصل است ولی من به چرتکه مغازة بابام وصل هستم.
یا من با رفقایی راه بروم که فقط به ماشین نمره میدهند. که همه ماشین سمند دارند ولی من یک الاغ هم ندارم. و با کسانی نشست و برخاست کنید که شما را بسازند و به شما آرامش دهند.
و انسان باید خود را با کسی مقایسه کرد که از تو پایین تر هستند و از آن بهره بگیری.
نویسنده کتاب تصویر ذهنی.
متخصص پوست- مو- زیبایی بود.
(روان شناسی تصویر ذهنی)
فیزیکدان معروف دنیا از گردن به پایین فلج است با یک انسان نمونه و به تمام کمال است.
5- احساس تنهایی: وقتی کسی احساس میکند که در دنیا کسی را ندارد. احساس کند که کسی نیست که دستم را بگیرد. که خود باعث اضطراب میشود.
مثلاً من میخواهم با کسی که از خودم قویتر است دعوا کنم. وقتی به او مراجعه کنم. میبینم که وقتی او جلو میآید من میترسم.
من باید کسی را یار خود قرار دهم که نتوانند با من مبارزه کنند و احساس تنهایی را باید با توکل حل کنیم و از کلمه وکیل میآید آدم زمانی که مشکلی دارد وکیل میگیرد. و انسان باید وکیل نظیر خداوند بگیرم.
نظرات
سلام <br /> مقاله شما بسیار جالب بود ولی حیف اشکالات تایپی زیاد داشت.<br /> جامعه ما به همچین ایده هال وافرادی چو ن شما بسیار نیازمند است. بهروز
دست شما درد نکند استفاده کردیم.